
هر کی میخواست یه زندگی عاشقانه رو مثال بزنه بی اختیار زندگی سام و مولی رو بیاد می آورد. یه زندگی پر از مهر و محبت. تو دانشگاه بصورت اتفاقی با هم آشنا شدن ،سلیقه های مشترکی داشتن ،هر دو زیبا ،باهوش و عاشق صداقت و پاکی بودن و خیلی زود زندگی شون رو تو کلیسا با قسم خوردن به اینکه که تا آخرین لحظه عمرشون در کنار هم بمونن تو شادی دوستان و خانواده هاشون آغاز کردن. همه چیشون رویایی بود و با هم قرار گذاشتن بودن یک دفترچه خاطرات مشترک داشته باشن تا وقتی پیر شدن اونا رو برای نوه هاشون بخونن و با یاد آوری خاطرات خوش هیچوقت لحظه های زیبای با هم بودن رو از یاد نبرن. واسه همین قبل از خواب همه چی رو توش مینوشتن. با اینکه ۵ سال از زندگیشون میگذشت هنوزم واسه دیدار هم بی تابی میکردند.
تعداد بازديد :
257
موضوع:
داستان,
داستان عاشقانه,
برچسب ها :
جدیدترین داستان های عاشقانه,
داستان زیبای عاشقانه,
داستان های عاشقانه قشنگ,
داستان کوتاه آخر عاشقی,
داستان کوتاه خیانت,
داستان کوتاه فوق العاده زیبای عاشقانه,
داستانک عاشقانه جدید,
سایت داستان کوتاه,
سایت تفریحی و سرگرمی پارس فانی,
پارس فانی,
تفریح و سرگرمی,